توهمدردی یا همدردی؟؟؟؟
کوهی زیر پا... تکیه نکن به من رفیق که کوه غرورم صاعقه ی رفقاتت خردش کرد ان کوه غروری که روزی زیر پایش دشت بود خاک زیر پای رهگذران شد.. لابه لای کلوخ و خاک یادمان خاطهایش شد تکیه نکن به من رفیق ان کوه سنگی سخت بر طوفان ویرانگر عشق هم سفر گرد و غبار شد..... شعر از پژ مان نجفی پور
نوشته شده در یادداشت ثابت - شنبه 92/12/25ساعت
8:44 عصر توسط eibo نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |