سفارش تبلیغ
صبا ویژن
توهمدردی یا همدردی؟؟؟؟

صدای احساسم

صدایم میلرزید......!

خودم را به اغوش کشیده بودم

در کنار پیاده رو عابران خسته نشسته بودم

گوشه ای سرد و تاریک سر به زیر برده بودم

ناگهان....

دیدم همه به بالا نگریستن..بی اختیار

دیدم...

دیدم رهگذری که صدای پایش می آید

که با هر قدمش بیش تر به دل مینشید

از کف این رهگذر احساسم را به مشت گرفتم

همین که رسید به من گره مشتم را به پیش بردم

گفتمش همی دل بستم و امیدی خام دارم

گفتا دل بستنت بسی خیال خام، دلی سنگ دارم

نا گهان صدایی چون صدای نم باران به زیر پامانده

همه را شگفت کرد...

بعد از ان که گفت گوشه نشینان را چه به دل بستن

احساسم را زیر پایش لح کرد.....

.........................................................................................از پژمان نجفی پور


نوشته شده در یادداشت ثابت - یکشنبه 92/12/26ساعت 8:41 عصر توسط eibo نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ



مواظب - موزیک فا - قالب وبلاگ بلاگفا | اسپرت - فست فود - گردشگری - لوستر - پرده - دانلود تحقیق - ماه دامین